صخره نوردی بر پیکره زندگی



انگار یکی نشسته اون بالا و سر حوصله از صبح تا الان، برف الک میکنه رو زمین.

 

ساعت 9 شب، برادر کوچیکه گفت، کی پایه است بریم برف گردی؟

من، مادر، برادر کوچیکه، لباس پوشیدیم، مادر چتر برداشت اما ما فقط کلاه هامونو کشیدیم رو سرمون، دست هامونو تا آرنج کردیم تو جیب پالتو و زدیم به دل برف.

 

کلی سُر خوردیم و خندیدیم.

اقوام شهردار رو مورد عنایت قرار دادیم که پیاده روها رو سنگ فرشی کرده که با هر برف و بارون لیز میخوره!

شاخه درخت ها رو ت دادیم و از برفی که یهو میریخت رو سرمون به هیجان اومدیم.

خجسته دل های شهر رو ملاقات کردیم و در سکوت اما با لبخند از کنار هم رد شدیم.


روی برف ها قدم زدیم و تو سکوت خیابون به صدای برفی که زیر کفش های زمستونیمون فشرده میشد، گوش دادیم و لذت بردیم.

با تعجب به جوون هایی که داشتن کنار درخت عکس میگرفتن، نگاه کردیم که این عکس ها رو کجا میخوان بزارن وقتی شبکه های اجتماعی قطع هستند!

 

از خیابون های خلوت تعجب کردیم. از خیابون های خلوت تعجب کردیم.

 

رفتیم که خرما بخریم، یه جعبه کوچیک خرما 25 هزارتومن! منصرف شدیم، بعدش که قدم میزدیم برادر کوچیکه یهو گفت: یادتونه این جعبه خرماها 5 هزار تومن بود همین چند سال پیش و با هم گفتیم آره!!! یادتونه!!! و شاید تو دلمون گفتیم بعد از این چه خواهد شد! یاد باد آن روزگاران یاد باد!

 

+ دوشنبه ای دیگر سپری شد.


حالا که زندگیمون پیوند خورده با موبایل و لپ تاپ و کامپیوتر، و شرکت های نرم افزاری هم هزاران اپلیکیشن کاربردی برای هر کدوم از این ها ارائه میدن، خوبه ابزارهای مفیدی که هر روز ازشون استفاده میکنیم رو به همدیگه معرفی کنیم. اگه دوست دارید شما هم بگید از چه اپلیکیشن هایی استفاده میکنید.


اپلیکیشن های کاربردی برای موبایل و تبلت (اندروید)

1- تقویم باد صبا: این تقویم تاریخ و مناسبت ها رو به شما نشون میده و قابلیت یادداشت گذاشتن برای تاریخ ها و تنظیم هشدار رو داره. لینک دانلود


2- AirDroid: اتصال موبایل به کامیپوتر برای انتقال فایل بدون کابل. لینک دانلود


3- WPS Office: این اپلیکیشن برای ساخت و ویرایش فایل های Word، Excel، PowerPoint هست. قبلا برای روزانه نویسی خیلی ازش استفاده میکردم چون فایل Word رو کامپیوتر هم قابل ویرایش هست. بعضی وقتها تو مسیر رفت و آمد، مهمونی، آرایشگاه، مطب دکتر و . پست های وبلاگ رو توش مینوشتم و بعدا ویرایش میکردم و تو وبلاگ منتشر میکردم. لینک دانلود


4- Simple Note: دیروز کاملا اتفاقی این نرم افزار رو دیدم که کار یکی از هموطنان خودمونه و محیط جالبی برای برای نوشتن یادداشت و لیست کارها و . داره. لینک دانلود


5- CameraMX: اگه نرم افزار دوربین گوشیتون امکانات کافی برای گرفتن عکس های خوب نداره، این نرم افزار رو امتحان کنید، کیفیت عکس ها رو بیشتر میکنه. لینک دانلود


6- Zapya  و SHAREit: بعیده کسی این نرم افزار ها رو گوشیش نداشته باشه پس فقط همینو بگم که برای نقل و انتقال سریع فایل بین گوشی ها و بین گوشی و کامپیوتر هست. لینک دانلود و لینک دانلود زاپیا


7- ES File Explorer: این نرم افزار محبوب من برای مدیریت فایل های گوشی هست. قابلیت نقل و انتقال فایل به کامپیوتر و گوشی ها رو داره. اگه نرم افزاری روی گوشیتون نصب شده و میخوایید فایل نصب رو به بقیه هم بدید، این نرم افزار میتونه مثل SHAREit و Zapya این کار رو بکنه.

8- Quality Time: نرم افزار مدیریت میزان استفاده از گوشی موبایل. به نظرم یکی از بهترین ها در این زمینه است. این نرم افزار باعث شد کلی از زمانی که نمیفهمیدم کجا گم میشه رو پیدا کنم و نزارم گم بشه! لینک دانلود


9- Data Usage Monitor: نرم افزار نمایش میزان دقیق استفاده گوشی از اینترنت. هم دیتای گوشی و هم Wifi یا بقول بعضی ها اینترنت خونه ;) لینک دانلود


10- Feed Reader: من با این نرم افزار وبلاگ های دوستان عزیزم رو میخونم. لینک دانلود اپلیکیشن خودم رو پیدا نکردم اما نرم افزار های زیادی برای خوندن RSS ها هست.


این اپلیکیشن ها هم برای سرگرمی بد نیست:

Big Brain Training: کلی تمرین برای فعال نگه داشتن مغز داره.

Coloring book: طرح هایی برای رنگ آمیزی داره و همونطور که از اسمش مشخصه، کتاب رنگ آمیزی هست البته برای بزرگسالان.

Relax Rain: اگه مثل من عاشق صدای بارون و طبیعت هستید، این نرم افزار رو دوست خواهید داشت.

اپلیکیشن های این بخش زیاده، به همین 3 تا اکتفا میکنم :)


اپلیکیشن های کاربردی برای کامپیوتر و لپ تاپ (ویندوز)

1- Flash Note: این اپلیکشین برای مدیریت یادداشت های شماست. هر جا که باشید با زدن کلیدهای Alt+S این برنامه باز میشه. من برای نگهداری رمزها، شماره کارت های بانکی، اسم کتاب ها، آدرس سایت ها و هر اطلاعی که بخوام همیشه در دسترسم باشه ازش استفاده میکنم. قابلیت دسته بندی یادداشت ها رو هم داره. لینک دانلود


 2- تقویم جلالی: این تقویم هم تاریخ و مناسبت ها رو به شما نشون میده و هم قابلیت یادداشت گذاشتن برای تاریخ ها و تنظیم هشدار رو داره. لینک دانلود


3- Lingvosoft Talking Dictionary: دیکشنری انگلیسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی همراه با تلفظ کلمات. هر آنچه از یک دیکشنری میخواهید! لینک دانلود


4- KMPlayer: به نظرم بهترین نرم افزار نمایش فیلم و آهنگ هست که با زیرنویس ها خیلی خوب کنار میاد، همه نوع فایل صوتی و تصویری رو پخش میکنه. لینک دانلود


لینک دانلود اپلیکیشن ها رو هم گذاشتم که اگه به نظرتون مفید بود راحت دانلود کنید.


وقتی زندگی یه زوج دچار چالش شده، خیلی ها بهشون پیشنهاد میدن (گاهی هم امر میکنن) که بچه دار بشن تا مشکلشون حل بشه. حالا بماند که در مواردی مثل اعتیاد هم بعضی ها همچین پیشنهاد احمقانه ای میدن.

اگر با مشکلی روبه‌رو شدید که نمی‌تونستید حلش کنید، بچه به‌تون تعلق می‌گیره که معمولا کمک می‌کنه»

شاید فکر کنید این نصیحت احمقانه مختص ما ایرانی ها (یا کشورهای جهان سوم) باشه اما این دیالوگی از فیلم The Lobster 2015 هست و نشون میده گویا این گونه نصایح بدون فکر همه جای دنیا مرسومه.

ساکنین این سرزمین باید زوجی برای خودشون انتخاب کنن و برای انتخاب شریک زندگیشون (که میتونه زن یا مرد باشه) وارد هتلی میشن که هدف همه ساکنین هتل همین هست. اگر نتونن در مدت 45 روز، فرد مناسبی پیدا کنن تبدیل به حیوانی میشن که موقع ورود به هتل خودشون انتخابش کردند و شخصیت اول فیلم خرچنگ رو انتخاب میکنه. 

مجردهایی هم تو این سرزمین وجود دارن که آواره جنگل هستن و توسط ساکنین هتل شکار میشن تا اونها بتونن بیشتر از 45 روز تو هتل بمونن و فرصت بیشتری برای انتخاب داشته باشن. مجردهای ساکن در جنگل هم به شدت افراطی هستند و با افرادی که قصد نزدیک شدن به هم رو دارن به شدت برخوردهای خشنی میکنن. حتی گاهی برای تخریب روابط زوج های ساکن در هتل که در حال شناخت هم هستند، نقشه میکشن و کارهای عجیبی انجام میدن.
 
این فیلم سعی کرده دیدگاه های اشتباهی که در مورد ازدواج و تجرد وجود داره رو به بیننده نشون بده و بهمون بگه انتخاب هامون گاهی چقدر احمقانه، بدون فکر و تحت تاثیر جامعه است. مثلا یکی از شخصیت های فیلم که یک پاش لنگ هست، دنبال کسی میگرده که لنگ باشه، یا کسی که چشم هاش دوربینه، دنبال کسی میگرده که همین ویژگی رو داشته باشه. شاید فکر کنید فیلم داره اغراق میکنه اما خود شما چقدر تعجب میکنید اگه یکی از دوستانتون که قدش 0 هست، با کسی ازدواج کنه که قدش 150 سانتی متر هست؟ یا کسی که بینا هست با کسی ازدواج کنه که نابینا باشه؟ یا کسی که دو پای سالم داره با کسی ازدواج کنه که لنگ باشه یا ویلچر نشینه؟

اگر اون چند صحنه چندش آور و دلخراش رو نداشت واقعا یک فیلم عالی و عمیق بود. البته اکثرا معتقدن من زیادی حساس هستم چون هیچ صحنه خشنی تو فیلم نیست، حتی نحوه تبدیل به حیوان شدن رو فقط یکی از شخصیت های فیلم برای بقیه تعریف میکنه. دیالوگ های این سبکی رو هم من گوش نمیدادم و رد میکردم :)). خلاصه اگر روحیه حساسی دارید به همین خلاصه بسنده کنید!


- و اما در این روزهای گرم، همچنان در تلاش برای تمرین نقاشی هستم و شاید بزودی به چالش "خانه‌ی ما" بپیوندم و تصویری از خانه رویاییم بکشم و اینجا منتشر کنم.
امیدوارم دلتون مثل این روزها گرم باشه اما هوای اطرافتون خنک باشه.


این یه خط رو هم نوشتم که کسی این وبلاگ رو با سایت معرفی فیلم اشتباه نگیره :))

شناخت آدم ها زمان زیادی لازم داره و گاهی در مسیر این شناخت، به آدم ها وابسته میشیم اما چاره ای جز این نیست، نمیتونیم درهای دنیا رو به روی خودمون ببندیم که مبادا احساساتمون جریحه دار بشه.


فقط باید انقدر بزرگ بشیم که وقتی شناخت نسبی حاصل شد و فهمیدیم ادامه دادن این مسیر ممکن نیست، تسلیم دلتنگی هامون نشیم و پای تصمیم بالغانه خودمون بمونیم تا آینده خودمون و اون شخص رو نابود نکنیم. سخته اما تو زندگی مگه مسیر آسون هم وجود داره؟


برای هم مسیر شدن، علاقه لازم هست اما کافی نیست. اگه هدف مشترکی وجود نداشته باشه، پستی و بلندی های مسیر، میتونه این علاقه رو کمرنگ کنه یا حتی از بین ببره. اگه نتونیم رفتار، افکار و اعمال اون شخص رو بپذیریم و باهاش کنار بیاییم، علاقه فقط میتونه تا یه جایی از مسیر ما رو بکشونه که خیلی هم مسیر زیادی نیست و خیلی زود خسته میشیم، بعدش یا باید تحمل کنیم یا با یه وابستگی خیلی بیشتر از زمان آشنایی، جدا بشیم.


"فقط دلتنگ کسی بودن، به معنی این نیست که میخوای به زندگیت برگرده، دلتنگی بخشی از رفتنه."


به خودم قول دادم این آخرین فیلم باشه برای حداقل یک ماه آینده و سعی کنم بیشتر بخونم و بنویسم و در کل با کاغذ و قلم (شاید هم کیبورد و صفحه نمایش) آشتی کنم.


و اما این فیلم.

فیلم  (1986) The Sacrifice (اسم اصلی فیلم به سوئدی Offret). ماجرای کارگردانی که روز تولدش همه چیزش رو قربانی میکنه تا از یک فاجعه بزرگتر جلوگیری کنه. فیلم فضایی هنری داشت و کمی باید حوصله به خرج بدید برای دیدنش. 

دیالوگ های جالبی داشت که اینجا میزارم به یادگار!


- نابغه ای یک بار گفت که گناه هر آن چیزی ست که غیر ضروری ست، اگر این گفته را بپذیریم پس تمدن ما از آغاز تا انتها بر مبنای گناه بنا شده است.


- منظورتان چیست که می توانم ازش دل بکنم؟

طبیعتا ناراحت می شوم که از دستم می رود.

هر هدیه ای که می دهید، یک جور افسوس برایتان می ماند.

وگرنه چه طور می شود اسمش را هدیه گذاشت؟



خلاصه فیلم:

ایثار (به سوئدی: Offret) نام آخرین فیلم آندری تارکوفسکی کارگردان اهل شوروی است که در سال ۱۹۸۶ ساخته شد. تارکوفسکی مدت کوتاهی بعد از ساخت این فیلم از دنیا رفت. این فیلم نشان‌ دهنده علاقه و احترام تارکوفسکی به اینگمار برگمان کارگردان سوئدی است. فیلم در یکی از جزیره‌های سوئد به نام گاتلند فیلمبرداری شد که نزدیک فارو، محلی که اکثر فیلم‌های برگمان در آن کارگردانی شده بود است .

منبع


برای چندمین بار تله فیلم "تنهایی" رو دیدم. این فیلم آرامش عجیبی داره، هر بار ازش بیشتر یاد میگیرم، از مرگ، از زندگی، از ترس، از آرامش. انقدر توصیف زیبایی از مرگ ارائه میده که بیننده هر وقت اسم مرگ رو بشنوه، آروم میشه بجای ترسیدن. شاید دلیل این آرامش، نحوه مواجهه متفاوت شخصیت های داستان با مقوله مرگ باشه.


مردن هر آدمی انگار اولین مرگیه که روی زمین اتفاق میوفته، اینو یادتون باشه.

- مرگ حقه، نترسید،  تا حالا کسی نبوده که نمرده باشه.

-مردن خود آدم که نه، مردن بقیه، آدمها رو هشیار میکنه.

- کسی قهرمان بودن رو انتخاب نمیکنه، آدم زندگی خودش رو میکنه، این بقیه هستن که یا ازش قهرمان میسازن، یا لازم باشه تُف میندازن تو صورتش.

- میدونی ناهید، زندگی ما به طرز بی شرمانه ای کوتاهه. مرگ بهمون نیشخند میزنه، ماهم باید بهش لبخند بزنیم.

- مثل ریاضیات میمونه، نمره رو به جواب نمیدن، به راه حل درست میدن، امیدوارم بگن، کسی بود که حداقل تلاش خودش رو کرد.


خلاصه داستان فیلم:
"حمید" به جرم قتل شوهر خواهرش در زندان به سر می‌برد. رئیس زندان به او هفت روز مرخصی می‎دهد. پدر حمید در حال احتضار است. "سوری" و "رضا" خواهر و برادر حمید از حضور او در خانه ناراحتند. آنها حمید را عامل این مصیبت می‎دانند و با او بدرفتاری می‌کنند. مادر این بی‎حرمتی رضا و سوری را تحمل نمی‌کند و راز قتل شوهر سوری را فاش می‌کند و .
* البته تو این سایت خلاصه داستان رو اشتباه نوشته بود، تصحیحش کردم!

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبگاه رسمی هنرستان دکتر حسابی مُهر سافت چاپ سی دی تشریفات عروس وارثان زمین ساعت مچی زنانه Rise Of SaSaj دانلود آهنگ شرکت پالایش کود برق و مدیریت